English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (5831 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scald U اثر اب جوش برروی پوست
scalded U اثر اب جوش برروی پوست
scalding U اثر اب جوش برروی پوست
scalds U اثر اب جوش برروی پوست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
on U برروی
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
floating U متحرک برروی اب
dissimulate U برروی خودنیاوردن
dissimulates U برروی خودنیاوردن
dissimulating U برروی خودنیاوردن
dissimulated U برروی خودنیاوردن
mural U واقع برروی دیوار
murals U واقع برروی دیوار
she gave me a kiss U برروی من بوسه داد
axing U اسکی برروی موج
axed U اسکی برروی موج
axe U اسکی برروی موج
epigeal U روینده برروی زمین روخاکی
belly whopper U شیرجه شناگر برروی شکم
takeoff leg U پایی که فشار برروی ان است
edge set U فشار برروی لبههای اسکی
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
plop U صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plopped U صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
lighter aboard ship حمل قایق وبار آن برروی کشتی
plopping U صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plops U صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
contour strip cropping U کشت نواری برروی خطوط میزان
superimposition U قرار گیری برروی چیز دیگر
stay sail U بادبان نصب شده برروی دیرک
hauliers U حمل کننده محمولههای سنگین برروی جاده
cabinet prejection U نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
haulier U حمل کننده محمولههای سنگین برروی جاده
die U توپی که درحال افتادن برروی زمین است
heliogravure U گراورسازی بوسیله نور برروی صفحه حساس
flotsam U کالاهایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
flotsam and jetsam U کالایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
sound frack U محل مخصوص ضبط صوت برروی حاشیه فیلم ناطق
lighter aboard ship نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
electromagnetic wave U موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
tegumnentum U پوست طبیعی پوست
peel U پوست انداختن پوست
peels U پوست انداختن پوست
yoke U جفت یا گروهی ازهدهای خواندن- نوشتن که به یکدیگر متصل هستند و برروی دو یا چند شیار نوار یادیسک مغناطیسی حرکت می کنند
real balance effect U اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
xerography U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerographic U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
deck cargo U بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
ptomaine U مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
reaganomics U اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
peel پوست
integument U پوست
skinning U پوست
neurilemma or lema U پوست پی
skins U پوست
cortices U پوست
cortex U پوست
skinned U پوست
peltry U پوست
shale U پوست
goat U پوست بز
goats U پوست بز
parer U پوست کن
tegmen U پوست
crustal U پوست
cuticle U پوست
rinds U پوست
dermatalgia U پوست
rind U پوست
dermis U پوست
husks U پوست
hides U پوست
shell U پوست
peels U پوست
shells U پوست
skin U پوست
glume U پوست
shelling U پوست
flayer U پوست کن
peeling U پوست
hide U پوست
bark U پوست
barking U پوست
tunc U پوست
skinner U پوست کن
tegmentum U پوست
barked U پوست
goatskins U پوست بز
goatskin U پوست بز
encrustation U پوست
strippers U پوست کن
stripper U پوست کن
swanskin U پوست قو
scalp U پوست سر
hulls U پوست
barks U پوست
hull U پوست
encrustations U پوست
husk U پوست
skinless U بی پوست
calf skin U پوست گوساله
calfskin U پوست گوساله
cuticular U وابسته به پوست
cutis U پوست زیرین
peelers U پوست کننده
cuticular U پوست مانند
debark U پوست کندن از
parchmenty U پوست مانند
dermatozoa U انگلهای پوست
dermatosis U اماس پوست
dermatopathy U ناخوشی پوست
dermatology U پوست شناسی
dermoid U پوست مانند
dermatoid U پوست مانند
dermatography U شرح پوست
dermatographia U پوست نگاری
derm U زیر پوست
dermoid U شبیه پوست
sheep skin U پوست گوسفند
decorticate U پوست کندن از
broadtail U پوست بره
skins U پوست پوستی
chafe U پوست رفتگی
chafes U پوست رفتگی
beavers U پوست سگ ابی
chap U شکاف [در پوست]
chafing U پوست رفتگی
chap U خشگی پوست
skin U پوست پوستی
onion skin U پوست پیاز
skinned U پوست پوستی
to strip something off U کندن [پوست]
skinning U پوست پوستی
taxidermy U پوست ارایی
chap U ترک [در پوست]
barky U پوست دار
corticate U پوست دار
corticated U پوست دار
bast U پوست درخت
blach hulled U سیاه پوست
picked U پوست کنده
aboveboard U پوست کنده
albinism U سفیدی پوست
alphosis U بیرنگی پوست
apple peel U پوست سیب
scarf skin U پوست برونی
hard shell U سخت پوست
malacodermous U نرم پوست
malicorium U پوست انار
melanic U سیاه پوست
melanotic U سیاه پوست
mesoderm U میان پوست
moleskin U پوست کورموش
molt U پوست اندازی
negress U زن سیاه پوست
skinner U پوست فروش
kipskin U دسته پوست
hardshell U سخت پوست
hulled U پوست کنده
husked U پوست کنده
hypodermis U پوست زیرین
slipe U پوست کندن از
in plain english U پوست کنده
skiver U پوست تراش
kid skin U پوست بزغاله
onionskin U پوست پیاز
oxhide U پوست گاو
pachydermatous U ستبر پوست
percutaneous U از راه پوست
periderm U پوست برونی
scalable U پوست کندنی
ross U پوست کندن
periderm U پوست اطراف
phyma U برامدگی پوست
pityriasis U شوره پوست
ross U پوست درخت
scscalable U پوست کندنی
shuck U پوست نخودوغیره
pachydermatous U پوست کلفت
pachydrmatous U پوست کلفت
papillose U مانندبرامدگی پوست
parachroma U بیرنگی پوست
skin effect U اثر پوست
parer U پوست تراش
peltmonger U پوست فروش
skin and bone U پوست واستخوان
rhytidome U پوست درخت
taxidermist U پوست ارا
dermoidal U شبیه پوست
dry bones U پوست واستخوان
ecdysis U پوست اندازی
ecdysis U پوست ریختن
ectorderm U برون پوست
Afrikaners U سفید پوست
Afrikaner U سفید پوست
Recent search history Forum search
2transmembrane
1berin
1a bitch nigga dats ashit idont like
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com